مدافع ولایت

مارابنویسید فدای سر زینب (سلام الله علیها)

مدافع ولایت

مارابنویسید فدای سر زینب (سلام الله علیها)

مدافع ولایت

باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان بدنیا آمده‌ایم و شیعه هم بدنیا آمده‌ایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم
و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختی‌ها، غربت‌ها و دوری‌هاست
و جز با فدا شدن محقق نمی‌شود حقیقتاً...

شهید مدافغ حرم فدایی حضرت زینب "س"

محمود رضا بیضایی

آغازِ آسمان...

پنجشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۹، ۱۱:۱۲ ق.ظ | علی ... | ۰ نظر

فرقی نمی کند!

آسمان، از همان جا آغاز میشود ؛که خودت را رها

میکنی...!

برای مسلم، از بالای بــام....

برای شیرخواره، از بالای دست...

برای حسین ع ، از بالای نیزه...

و...

برای تو از قعر خرابه یِ دلت...

بدترین بلا!

پنجشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۹، ۱۱:۰۳ ق.ظ | علی ... | ۰ نظر

حضرت شعیب  ع فرمودند:

 

یکی آمد و گفت: 


من خیلی  گناه کردم ولی خدا اصلا بلایی بر من نازل نکرده! 


خداوند به حضرت شعیب وحی کرد که به او بگو :


اتفاقا تو سر تا پا در زنجیر هستی..


آن فرد از حضرت شعیب درخواست نشانه میکند.


خداوند میفرماید:

به او بگو که ️عباداتـش را فقط به عنــوان «تکلیف» انجام میدهد و 


هیچ لذتـــی از آن نمیبرد

 

 امام صادق علیه السلام:

 

 خداوند

کمترین کاری که درباره گناهکار انجام میدهد این است که او را از

 

لــذّت مناجات محـــروم می‌سازد.

«معراج السعادة»

تکیه بر خدا

پنجشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۹، ۱۰:۱۱ ق.ظ | علی ... | ۰ نظر

 

تکیه بر خدا...

آدمی به خودی خود نمی افتد !

اگر بیفتد،

از همان سمتی می افتد،

 
که به " 
خدا " تکیه نکرده است !!!

اهل اشاره

شنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۹، ۰۵:۰۷ ب.ظ | علی ... | ۰ نظر

 استاد پناهیان :

 

 اهل اشاره که شدیم، دیگر ذکر گفتن سنگ ها را هم خواهیم شنید.

 

 

 خصوصیات نصیحت پذیری

 

 بهره مندی از نصایح دیگران و آنچه دلسوزان ما در طول 

 زندگی آموخته اند،

 کمک بزرگی برای استفاده بهتر از فرصت کوتاه عمر ،

 خطا و اشتباه کمتر و دستیابی بهتر به خیرات و برکات زندگی 

 است.

 به طوریکه امیرالمومنین علی (ع) در این باره میفرمایند :

 

 "من قبل النصیحه امن من الفضیحه"

 

 هرکس نصیحت پذیر باشد از رسوایی در امان خواهد بود.

 

 نصیحت پذیری با تندی

 

 حضرت علی (ع) در فرازی از نامه 31 خود بیان میدارند که :

 

 "ولاتکونن ممن لاتنفعه العظه الا اذا بالغت فی ایلامه"

 

 از کسانی نباش که پند دادن به آنها سود نرساند مگر هنگامی

که به آزردن و رنجاندنشان بکوشی.

 به عبارت جزو کسانی نباشید که نصیحت را جز از راه شماتت و

با تشر نمی‌پذیرند.

 شاید افرادی که دارای این تیپ شخصیتی هستند را در زندگی

خود دیده باشید.

کسی که به او نصیحتی میشود اما در او اثر ندارد

 بار دوم به او گفته میشود، باز در او اثر ندارد

 حتی چند بار به او گفته میشود اما او نمی‌پذیرد.

 اما وقتی که با شماتت و با سرزنش و یا احیانا کتک نصیحت

شود، کوتاه‌  می‌آیدو می‌پذیرد.

 حضرت میفرماید:

 جزو این تیپ افراد نباشید که موعظه در او اثرندارد مگر اینکه

درد موعظه به اوتزریق شود.

 

 خصوصیات نصیحت پذیری عاقل

 

 حالا بیاییم ببینیم آدم خوب چگونه است ؟

 او از چه راهی نصیحت می‌پذیرد؟

 

 نصیحت پذیری با اشاره

 

 حضرت امیر در غرر الحکم حدیثی دارند که خیلی با این فراز

نامه 31  متناسب است  میفرمایند:

 

 عقوبه العاقل التلویح و عقوبه الجاهل التصریح 

 

 عاقل با اشاره تنبیه میشود، جاهل با تصریح.

 نه تنها عاقل با اشاره حرف و نصیحت تو را می‌پذیرد،

 ‌بلکه این اشاره تو از صد چوب برای او بدتر است.

 او با آن اشاره فقط نصیحت نمیشود، تنبیه هممیشود.

 اما برای تنببیه جاهل بای تصریح کنی ، باید کار بد او را به

 رویش بیاروی.

مثلا به او بگویی : چرا این کار را نکردی؟

خجالت نکشیدی؟

 از کنار هم قراردادن این دو روایت می‌فهمیم که

ما دو جور تیپ شخصیتی در قبال نصیحت پذیری و در مسائل

تربیتی داریم:

 کسانی که اهل اشاره اند:

 یک اشاره برای اینکه او را از کار بدش آگاه کنی برایش کافی 

است.

 کسانی که وقتی می‌خواهی آنها را موعظه کنی

اولا باید تصریح کنی و ثانیا باید در نصیحت خود تا به سر حد

سرزنش و حتی بیشتر هم مبالغه کنی.

 

 نصیحت پذیری با آداب

 

 اما در عبارت بعدی یک خصوصیت دیگر از شخصیت کسانی

که با اشاره نصیحت میشوند را نیز بیان میکند.

میفرماید: فان العاقل یتعظ بالاداب

 عاقل کسی است که با آداب ، تربیت و موعظه می‌شود.

 

 خصوصیات ادب

 

 ادب ، یعنی یک برنامه رفتاری مشخصی که مطابق با

عرف  جامعه باشد، ادب اجتماعی نام دارد.

 اگر این برنامه با مصالح شخصی ومستمر است :‌ادب ، برنامه ای

است که اجرای آن نیاز به استمرار دارد.

 گاهی اوقات و از سر دلبخواهی کار خوب کردن، این ادب

نیست.

 آن برنامه به صورت یک جریان مستمر در زندگی او جریان

دارد.

 مطابق هوای نفس نیست : برنامه جلوی هوای نفس را می‌گیرد.

 چرا که نفس اهل تفریح و تنوع است

 اهل حال و حول است

 اما برنامه آدم را  محدود می‌کند، مقید می‌کند.

 حال نفس آدم را می‌گیرد.

 در لحظه‌ای که نفس تو می‌خواهد مطابق میلش برخورد کند

 سرو کله برنامه پیدا میشود

 که آقا !

 مثلا طبق برنامه ای که ریخته ای الان وقت نماز است.

 تو برنامه داشتی نماز اول وقتت ترک نشود.

 البته ممکن است کسی بگوید که مگر خارج از برنامه نمیشود مخالفت با نفس کرد؟

 در جواب باید بگوییم چرا میشود.

 اما آن مخالفت با نفس ، ادب نیست چرا که ادب برنامه است.

 معنای ادب :

 ادب عبارت است از برنامه ای مستمر برای مخالفت با

هوای نفس.

 

 موعظه با ادب

 

 حضرت در این فراز میفرماید:

 عاقل با آداب موعظه میشود.

 عاقل ،‌کسی است که سعی میکند مقید به آداب باشد،

 خودش را با برنامه مستمر تربیت میکند.

 واعظا لنفسه  است .

 خودش خودش را نصیحت میکند

 تا میخواهد دست از پاخطا کند ، برنامه اش به او می‌گوید:

 که آقا ! تو این کار را نباید بکنی.

 مثلا یک سال برای خودش برنامه ریزی کرده است که فحش ندهد،

 این فردیکه با ادب خودش را نصیحت میکند، تا عصبانی میشود

یاد برنامه اش می‌افتد.

 برنامه اش به او می‌گوید که حواست باشد!

 قرار است فحش ندهی !

 بنابراین افرادی که شخصیتشان در مقابل کسانی است که با تشر

نصیحت می‌شوند دو خصوصیت دارند:

در مقابل نصیحت دیگران ، با یک اشاره ،‌نصیحت را می‌پذیرند.

 وحتی بالاتر از خصوصیت قبلی خودشان

 واعظ و نصیحت کننده خودشان هستند

 و خود را با برنامه مستمر مخالفت با نفس یا همان

آداب، نصیحت می‌کنند.

 

 والبهائم لاتتعظ الا بالضرب 

 

 چهار پایان ، با چوب موعظه می‌شوند.

 حضرت میفرماید:

 کسی که با تشر و با چوب و کتک موعظه میشود،

مثل چهارپایان است.

 چهارپایان هستند که اگر راه را اشتباه بروند فقط باید او را زد تا

راهش را درست کند.

 و الا آدم با اشاره تربیت میشود.

 با آداب تربیت  میشود

 و ما باید به سمتی برویم که با اشاره تربیت شویم.

 این یک ارزش انسانی ست

 

 ریشه یابی شخصیت افرادی که فقط با تندی نصیحت می‌پذیرند:

 

 اما چرا فرد به جایی می‌رسد که فقط با تش رو کتک موعظه

می‌پذیرد؟

 چه عواملی در شکل گیری شخصیت این فرد موثر است؟

 تربیت خانوادگی :

 اگر کسی در خانواده ای تربیت شده باشد ک از بچگی با داد و

فریاد و با مبالغه نصیحت شده است، 

 این فرد به گونه ای بار می‌آید که تا با او تندی نشود، نصیحت

نمی‌پذیرد.

 هیچ وقت بچه های خود را این گونه تربیت نکنید.

 اگر بدون ملاحظه مراتب تذکر و نصیحت،

 از همان ابتدا سر بچه داد زدید، این بچه طوری بار می‌آید

 که دیگر تا داد و فریاد نشنود، تربیت نمی‌شود.

 مربیان ،

 پدر و مادرها،

 ‌حواسشان باشد، با مبالغه فرزندان را تربیت نکنید.

 این مبالغه شخصیت او را خراب می‌کند.

 برای تربیت بچه‌ها، صبر کنید.

 حتی شاید لازم بشود یک مقداری هم هزینه کنید.

 و الا...

 بچه طوری بار خواهد آمد که:

 بزرگ هم که شد دیگر لاتتعظ الا بالضرب  بدون کتک موعظه

  نمی‌پذیرد.

 اگر کسی این جوری تربیت شده است،

 باید سعی کند لباس شخصیتی خود را بتکاند. 

 اصولا خوب است انسان ،

 معایبی را که در اثر چنین عواملی در او بوجود آمده، از خود

دور کند.

 این کار لازم است.

  داستانها و فیلم ها: امروزه داستان ها ، فیلم ها و سریال ها

 اکثراطوری هستند که فقط مصداق  البهائم لاتتعظ الا

بالضرب  دیده میشود.

 در داستان ها و فیلم ها، فقط کسانی را نشان می‌دهند که موعظه

نمی‌شوند

 مگر اینکه یک ضربه ای بخورند.

 فقط بهائم را نشان می‌دهند.

  اصلا به مردم یاد می‌دهند که آدم شدن بعد از ضربه خوردن

است.

 اما چرا این اتفاق در غالب داستان ها و فیلم نامه ها می‌افتد؟

 چون ملاک داستان ها و فیلم ها، فقط جلب توجه است.

 و اتفاقا برای جلب توجه

 ساده ترین و سطحی ترین راه که همان  نمایش حادثه  است را

انتخاب می‌کنند.

 نشان می‌دهند که طرف تا سرش محکم به سنگ نخورد، آدم

نمی‌شود.

 ملاک وقتی  جلب توجه شد، دیگر با مبتذلترین و سطیحی ترین

شکل ، تربیت به تصویرکشیده خواهد شد

 و نیتجه این خواهد شد که موعظه پذیری را

 بخواهند نشان دهند فقط کسی را نشان می‌دهند که تا ضربه

نخورد، آدم نمی‌شود.

 آنانی که با ضربه خوردن تربیت می‌شوند، بهائم اند.

 دیگر به این نکته توجه ندارند که عاقل با اشاره تربیت می‌شود.

لااقل، در داستان ها و فیلم هایمان ، آدم هم نشان بدهیم.

 یک نفر هم نشان بدهیم که ضربه نخورده آدم بشود،

 تربیت یک عاقل را هم داستان کنیم.

 فقط که نباید عبرت بگیریم.

 درس هم باید بگیریم.

 درس را باید از عاقل گرفت نه از بهائم .

 درس را باید از کسی بگیریم که شکست نخورده و ضربه

نخورده آدم شده است.

 چون عاقل بوده و با اشاره آدم شده است.

 والبته این چنین داستان نوشتن  استعداد فوق العاده ای هم

می‌خواهد.

 کار هرکسی نیست.

 ارزیابی معنوی عاقل : مومن اهل اشاره است

 ارزش معنوی کسی که با اشاره ، ادب می‌شود چیست؟

 آیا داشتن چنین شخصیتی از نظر معنوی ارزش است؟

 اساسا رابطه خدا با بشر ، رابطه ای اشاره ای  است .

 اساسا سبک دین ما چنین است ،

 و این یکی از مهمترین نکات تربیتی است.

 کسی که می‌خواهد در دین تربیت بشود باید اهل گرفتن اشاره

باشد.

 هیچ چیز در دین رو و پیدا  نیست .

 خدا ، امام زمان (عجل الله فرجه) و ملائکه هیچ کدام جلو

نمی‌آیند.

 خدا پشت پرده است.

 انسان باید اهل گرفتن اشاره باشد.

 دین با ما اینگونه برخورد میکند.

 ما باید عادت کنیم و خود را اینگونه تربیت کنیم که اهل گرفتن

اشاره باشیم.

 مراقب اشاره ها باید باشیم.

 نه فقط عقیده داشته باشیم که خدایی هست و ناظر است.

 نه ، ما باید خود را تربیت کنیم.

 مراقبه داشته باشیم.

 در روایت هست که:

 هرکسی از دنیا می‌رود از خداوند سوال می‌کند که خدایا چرا

بی خبر مرگ مرا رساندی؟

 خداوند میفرماید:

 من سه بار به تو خبر دادم.

 بار اول آن موقعی بود که یکی از همسایگانتان فوت کرد،

 بار دوم وقتی بود که یکی از نزدیکانت فوت کرد،

 بارسوم هم یکی از رفقایت!

 این است که آدم باید اهل اشاره باشد

 نگوید مرگ این و آن به من چه ربطی دارد؟!

 اصلا دین اینجوری است.

 اهل اشاره بودن

 یکی از تفاوت های اساسی یک فرد متدین

 و یک فرد غیرمتدین از لحاظشخصیتی است.

 خانواده های محترم !

 بچه هایتان را با اشاره بار بیاورید

 تا چنین شخصیتی پیدا کنند و راحت تر دیندار شوند.

 اهل اشاره که شدیم

 دیگر ذکر گفتن سنگ هارا هم خواهیم شنید.

 

 چه کنیم تا اهل اشاره گرفتن باشیم ؟

 

 قرآن خواندن :

 یکی برنامه یک ساله برای امسال داشته باشید

 که روزی پنجاه آیه قرآن یا یک سوره یاسین بخوانید.

 سعی کنید با آیات قرآن یک ورزش معنوی به روح خود

بدهید.

 اشاره های قرآن را بگیرید.

 با این کار روح خود راآماده کنید تا اله اشاره گرفتن بشود

 کسی که اشاره های قرآن را نمی‌گیرد، 

 چگونه می‌خواهد اشاره های دیگر را بگیرد؟

 اهل روضه اهل بیت ع بودن :

 روح را باید پاک کرد تا اهل گرفتن اشاره بشود.

 برای اینکه آدم اشاره بگیرد،

 باید دل نورانی داشته باشد

و هیچ چیز مثل روضه اهل بیت ع دل انسان را نورانی نمی کند .

بر کنج لبت نوشته یحیی و یمیت

جمعه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۹، ۰۸:۲۳ ب.ظ | علی ... | ۰ نظر

 

 

 

       

     بر کنج لبت

نوشته یحیی و یمیت،

 

من مات من العشق

 

فقد مات شهید ...

 

 

                                                                                                        یا حسین  ع

 

 

وصیت نامه شهید ردانی پور

پنجشنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۹، ۰۱:۳۳ ب.ظ | علی ... | ۰ نظر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

قسمتی از وصیت نامه شهید مصطفی ردانی پور:

 

امروز مسئولیت شما بزرگ،

وبارتان سنگین است،

وباید رسالت خود را،

که پاسداری از خون شهیدان است انجام دهید.

بک کلام

پنجشنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۹، ۰۱:۲۹ ب.ظ | علی ... | ۰ نظر

 

 

فان   حزب   الله

 

هم الغالبون

 

 

بصائر

پنجشنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۹، ۰۱:۱۹ ب.ظ | علی ... | ۰ نظر

بصائر

 

اگر...

چشم برای خدا کار کند می شود عین اللّه

و اگر...

 گوش برای خدا کار کند می شود اذن اللّه

و اگر...

دست برای خدا کار کند می شود ید اللّه

تا...

می رسد به قلب انسان که جای خداست ...

کوچ

پنجشنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۹، ۰۱:۰۹ ب.ظ | علی ... | ۰ نظر

کوچ تا چند؟

 

مگر میشود از #خویش گریخت!

#بال تنها

 

غم #غربت به #پرستوها داد.....!

#فاضل_نظری

الهی...

پنجشنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۹، ۱۲:۵۱ ب.ظ | علی ... | ۰ نظر

 الهی! 

 

 

 پیشانی بر خاک نهادن آسان

 

 

 است...

 

 

 دل از خاک برداشتن دشوار

 

 

 است.....

 

 

 علامه حسن زاده آملی